اکسل برای مدیران, مهندسان, حسابداران
وتولید ایده های نو
مدل های قبلی را
میتوانید روی لینک های زیر مطالعه بفرمایید:
مدل1 -5) کنترل سیستم های مالی با یک ایده جدید
فرض کنید دو ستون دارید که یکی مربوط به متغیر x و ستون بعدی مربوط به
متغیر y هست. حالا زیر ستون x تعدادی عدد تایپ میکنید در این مدل من 10
عدد انتخاب کردم (x1, x2, x3, x4,
x5, x6, x7, x8, x9, x10). در زیرستون y هم ده عدد دیگه تایپ
میکنید (y1, y2, y3, y4,
y5, y6, y7, y8, y9, y10). حالا سوال اینست که
کدام سری ریاضی از ستون x برابر میشود با یک سری ریاضی در ستون y؟ یا کدام سری ریاضی از
ستون x منهای یک
سری ریاضی در ستون y , برابر یک عدد خاص یا ایندکس که در اینجا به اسم مغایرت در
حسابداری نام دارد, میشود؟. بطورمثال برای ستون x ما حالتهای زیررا داریم:
x1+ x2+x10+x5
x3+x7+x1
x4 + x3 + x 6 + x 7 + x8 + x9
بطورمثال برای ستون y ما حالتهای زیررا داریم:
y2 + y4 + y6 + y8 + y10
y1 + y3 + y5 + y7
y2 + y5 + y9
همانطور که شما می دانید بر اساس روابط جایگشت ها در آمار و احتمالات
ریاضی, ما می توانیم 2^10 معادل 1024 معادله برای ستون x ها و 1024 معادله برای
ستون y ها بنویسیم. در حقیقت این مدل توانایی حل همزمان 1024 معادله را دارد
بطوریکه در قسمت Outputs نتیجه حل معادلات را که همان جواب به سوالات
فوق می باشد را دارد. بستگی به مشخصات فنی کامپیوترو قدرت و سرعت پردازش آن, شما می توانید تعداد
اعداد هر ستون را کم و یا زیاد کنید. بطور مثال من برای هر ستون تا 20 عدد یک مدل
ساخته ام.
همانطور که در فیلم آموزشی زیر می بینید, شما در قسمت Inputs برای هر ستون اعداد
تصادفی وارد میکنید که در این مدل یک ستون مربوط به حساب بستانکاری و یک ستون
مربوط به حساب بدهکاری است. سپس در قسمت Outputs , روی هر ردیف بستانکاری اعدادی حاصل میشود که اگر با هم جمع شوند
برابر جمع اعداد همردیف در قسمت بدهکاری (ردیف های سمت راست) است. اگر در قسمت Inputs به جای بالانس, مغایرت را جایگزین کنید, اعداد روی ردیف ها در Outputs ودرهر ردیف
بستانکاری اعدادی حاصل میشود که اگر با هم جمع شوند و منهای جمع اعداد همردیف در
قسمت بدهکاری (ردیف های سمت راست) شوند همگی مساوی عدد مغایرت خواهند بود.
همانطور که در فیلم آموزشی فوق می بینیم, من در ستون بستانکار
اعداد 1 تا 10 و در ستون بدهکار اعداد 10 تا 100 را جایگزین کردم. سپس در قسمت
نتیجه نهایی (Outputs) , پنج جواب حاصل میشود.
بطور مثال: در ردیف 20 شیت اکسل و جواب شماره 3 ,برای ستون بستانکار اعداد 2 و 4و 7 و 8 و 9 و 10 بدست آمد که جمع این
اعداد 40 میشود از طرفی در قسمت بدهکار فقط یک عدد 40 بدست آمد یعنی مجموع اعداد
سل ها روی هر ردیف در سمت چپ با مجموع اعداد سل ها روی همان ردیف در سمت راست برابر
شد. یا در ردیف 22 شیت اکسل و جواب شماره 5, برای ستون
بستانکار اعداد 2 و 3و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 بدست آمد که جمع این اعداد 50 میشود
از طرفی در قسمت بدهکار فقط دو عدد 20 و 30 بدست آمد یعنی مجموع اعداد سل ها روی
هر ردیف در سمت چپ با مجموع اعداد سل ها روی همان ردیف در سمت راست برابر شد. حالا
من در سل B14 و در قسمت بالانس عدد مغایرت بین دو ستون
بدهکار و بستانکار را جایگزین کردم و شما می بینید که در این حالت 6 جواب حاصل شد
که با جواب های قبلی کاملا فرق دارد. بطور مثال: در ردیف 20 شیت اکسل و جواب شماره
3 ,برای ستون
بستانکار اعداد 2 و 4و 5 و 7 و 8 و 9 بدست آمد که جمع این اعداد 35 میشود از طرفی
در قسمت بدهکار اعداد 10 و 30 و 40و 50و 60 و 70 و 80 و 90 و 100 بدست آمد که جمع
این اعداد 530 میشود. یعنی مجموع اعداد سل
ها روی هر ردیف در سمت چپ منهای مجموع اعداد سل ها روی همان ردیف در سمت راست برابربا
عدد مغایرت میشود (530 – 35 = 495 -). یا در ردیف 22 شیت اکسل و جواب شماره 5, برای ستون
بستانکار اعداد 2 و 3 بدست آمد که جمع این
اعداد 5 میشود از طرفی در قسمت بدهکار اعداد 20 و 30 و 50و 60 و 70 و 80 و 90 و
100 بدست آمد که جمع این اعداد 500 میشود. یعنی مجموع اعداد سل ها روی هر ردیف در
سمت چپ منهای مجموع اعداد سل ها روی همان ردیف در سمت راست برابربا عدد مغایرت
میشود (500 –5 = 495 -).
نکته جالب اینجاست که گاهی اوقات تعداد جواب های حاصل شده در قسمت Outputs بسیار زیاد میشود بطور
مثال در فیلم آموزشی فوق وقتی من اعداد تصادفی در هر دو ستون جایگزین میکنم ,بطوریکه
برای ستون بستانکاراعداد 1 و 2 و 3و23و 5 و 6 و 7 و 78 و 9 و 10 و برای ستون
بدهکار اعداد 10 و20و 30 و 40و 12و 60 و 34 و 80 و 90 و 6 جایگزین میکنم, تعداد 62 جواب در قسمت Outputs حاصل
میشود.
کنترل سیستم های مالی
این مدل کاربردهای زیادی دارد که در مقالات بعدی من کاربرد این مدل را
در برخی علوم مهندسی به شما نشان خواهم داد. اما در این مقاله به یکی از کاربردهای
مهم این مدل در کنترل سیستم های مالی اشاره کرده ام.
پیشنهاد من به کلیه دوستانی که در علوم مالی و حسابداری فعالیت دارند
اینست که قبل از استفاده از این مدل و جهت بهینه سازی ارقام ورودی در قسمت Inputs , حتما مراحل زیر را انجام
دهند:
1) قبل از شروع کنترل با این مدل, یک محدوده
زمانی که می خواهید حساب ها را کنترل کنند, در نظر بگیرید که به نام Time Benchmarking میباشد.
2) با توجه به اینکه در برخی تاریخ ها مثلا در یک روز چندین پرداخت و
یا دریافت داشته اید, جهت جمع مبالغ روی یک روز از دستور SUMIF همانند فیلم آموزشی زیر
استفاده کنید.
3) با توجه به اینکه تاریخ برخی پرداخت ها
مثل پیش پرداخت یک قرارداد بسیار زود تر از اسناد دریافتی, پرداخت
میشود و یا برخی دریافت ها در تاریخ های مختلف پرداخت میگردد, جهت نشاندن هر رقم
پرداختی یا دریافتی در محل تاریخ خود, از دستور IFERROR بهمراه INDEX همانند فیلم آموزشی
زیراستفاده نمایید.
ضمنا در لینک زیر شرح جزییات کامل موارد فوق الذکر را همراه با مثال
توضیح داده ام:
http://www.emfps.org/2015/10/a-case-of-accounting-control-system.html
در فیلم آموزشی زیر یک مثال از کنترل مالی و روش مغایرت گیری با
استفاده از این مدل مشاهده می فرمایید: